آخرین ستاره

آخرین ستاره

خلوت گاهی برای دریافت آثار ناصر عبداللهی
آخرین ستاره

آخرین ستاره

خلوت گاهی برای دریافت آثار ناصر عبداللهی

غصه

غصه


از غصه آروم امنینن
از شادی امید امنینن
ای دنیا مثل زندونن
تا هُندی مُندِن اینینن
اَ صبا خبر امنینن
تا صبا آروم امنینن
تو چشمات شادی اُمدیدَه
تو حرفات امید امدیده
از باغ خرم چشمات
با چشات قصه اُمچیده
اَ صبا خبر امنینن
تا صبا آروم امنینن
تو گلدون جای گل خارن
توی دلم جای خوشی بارن
ای زندگی در نبود تو
در دنیا غصه امبارن
اَ صبا خبر امنینن
تا صبا آروم امنینن
ای آسمون بی دلم سنگن
ای دنیا بی مه بی رنگن

بوی شرجی

بوی شرجی


اهل باران،اهل دریا
اهل اندوه غروبیم
از دیار شعروشرجی
ازکویروازجنوبیم

از کویر صاف وساده
ازجنوب خردوخسته
سرو آزادی تکیده
بال پروازی شکسته

خسته ایم اما نه خاموش
شاعر دریاودردیم
مرد مردستان بندر
مردمیدان نبردیم

روز عشق وآتش وخون


مردی مردانه ماییم
بادل خسته دلیریم
بالب بسته صداییم

اهل خاک تشنه اما
دل به دل دریاترینیم
باصداقت همصداییم
باسخاوت همنشینیم

همنشین ماه ودریا
هم هوای بوی شرجی
شروه خوان بغض بندر
آشنای بوی شرجی


ستاره

ستاره


ستاره بود ، غزل بود
ترانه بود و تو بودی
هزار حادثه ، اما
بهانه بود و تو بودی

تو بودی و شب قصه
تو بودی و تب پرواز
هزار آینه فریاد
هزار پنجره آواز

شب از تو شعر دوباره
شب از تو باغ ستاره
به اعتبار تو روشن
من و چراغ ستاره

حضورم از تو همیشه
سکوتم از تو صدا بود
تو آسمون ترانه

[

پرنده بود و رها بود

گذشتی از شب قصه
گذشتی از شب آواز
نه از ستاره شنیدی
نه گفتی از تب پرواز

نه گفتی از شب گریه
نه گفتی از منِ بی تو
در این حضور خیالی
چگونه ماندنِ بی تو

ستاره بود غزل بود
غزل نبود و تو بودی
تویی که از تو نوشتی
تویی که از تو سرودی