ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تخیل همه چیز است. می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود. تخیــل به مراتب از دانش مهم تر است
در دیگران میجوییم اما بدان ای دوست
اینسان نمیابی ز من . حتی نشان ای
دوست
من در تو گم گشتم مرا در خود صدا میزن
تا پاسخم را بشنوی . پژواک سان ای
دوست
ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر
من
سردی مکن با این چنین آتش به جان ای دوست
گفتی بخوان . خواندم . اگر چه
گوش نسپردی
حالا که لالم خواستی. پس خود بخوان ای دوست
ای دوست ای دوست ای
دوست ای دوست
من قانعم . آن بخت جانی دار نمیخواهم
قطره قطره اگر چه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم
ساخت ما را همو که
میپنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم
به یکی جرعه اش خراب شدیم
گوش کن ما خروش و خشم تو را
همچنان کوه بازتاب شدیمبه یکی جرعه اش خراب شدیم
رخصت بده
رخصت بده که بشکنم غرورم و به پای تو
فرصت بده که جون بدم به حرمت صدای تو
مهلت بده تو شهر تو دوباره دربدر بشم
از اشتعال بوسه هات یه تل خاکستر بشم
بزار که رنگ گونه هات منو به مسلخ بکشه
بختک سرد بی کسی از رو دریچه رد بشه
با رخصت نگاه تو البرز و از جا می کنم
رو خواب شب خط می کشم به قلب فردا می زنم
نمی زارم دست نسیم به گرد عطرت برسه
برای از طرح رد شدن فکر نوازشت بسه
بودن تو غنیمته حتی برای یه نفس
نزار که بی تو کم بشم تو ازدحام این قفس
فرصت بده کنار تو به خواب گل پا بزارم
جراحت هجرتت و پشت سرم جا بزارم
کمی کنار من بمون فرصتمون خیلی کمه
بدون همراهی تو شکستنم دم به دمه