آخرین ستاره

آخرین ستاره

خلوت گاهی برای دریافت آثار ناصر عبداللهی
آخرین ستاره

آخرین ستاره

خلوت گاهی برای دریافت آثار ناصر عبداللهی

بهار بهار

یکى از اشعار معروف محمدعلى بهمنى، شاعر و غزل سراى معاصر که عشق از جمله مضمون غزل هاى او است، ترانه معروف «بهار بهار» است که سال ها پیش توسط تورج شعبانخانى ساخته و اجرا شد. البته ناصر عبدالهى هم اجراى دیگرى از این قطعه داشت که همان سال ها، از تلویزیون پخش مى شد.

در روزهاى آخر اسفند سال ٩٤، یعنى همان روزى که محمدعلى بهمنى براى رونمایى از آلبوم جدید علیرضا قربانى به فرهنگسراى نیاوران آمده بود، در میان آن ازدحام و شلوغى، در گوشه اى دنج از محیط بهارى فرهنگسرا، این ترانه را با صداى دلنشین و نگاه مهربانش براى مخاطبین سایت «موسیقى ما» دکلمه کرد و عید نوروز را به تمام مردم ایران تبریک گفت


دانلود


فصل بهار

فصل بهار


نارِت ز یادُم اُو لحظه ئونی که با تو بودُم
آتش عشقت تو دامن ایزه به تار و پودُم

وقتی که تُمدی نگاهت اُمکه عاشقت بودُم
تیر نگاهت ایخا تو قلبُم لَرزی وجودُم
نارِت ز یادُم اُو لحظه ئونی که با تو بودُم
آتش عشقت تو دامن ایزه به تار و پودُم

اَرِم به صحرا مه وا خود تو فصل بهارِن
اَرِم تو باغون اَکنِم گردش که گلعُزارِن 
نارِت ز یادُم اُو لحظه ئونی که با تو بودُم
آتش عشقت تو دامن ایزه به تار و پودُم

ای نازنینُم اى مونس دل اُمید جُونُم
فصل بهارِن دشت لاله زارن مبَر ز یادُم


نارِت ز یادُم اُو لحظه ئونی که با تو بودُم

آتش عشقت تو دامن ایزه به تار و پودُم


بهار دلنشین

بهار دلنشین


 تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
                                    ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن

چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر
                                   تا که گلباران شود کلبه ی ویران من

تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
                                  تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان

چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
                         چون سرشک اندر کنار بنشین بنشان سوز نهان

تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
                              ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن

چون نسیم نو بهار بر آشیانم کن گذر
                                تا که گلباران شود کلبه ی ویران من

بازآ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم
                              چون لاله ی تنها ببین بر چهره داغ حسرتم

ای روی تو آیینه ام عشقت غم دیرینه ام
                            بازآ چون گل در این بهار سر را بنه در سینه ام  

تقویم کهنه

تقویم کهنه   

 

 

کسی از ما نمیپرسه که بهارمون کجاست 
خنده سبز بهار کجای گریه های ماست؟
کسی از ما نمیپرسه که کجای جاده ایم
بین این این همه سوار چرا هنوز پیاده ایم
کسی نیس نشون بده نشونی ستاره رو
به دل ما یاد بده تولد دوباره رو
 
تقویم کهنه رو باید ببندیم
باز باید دروغکی بخندیم
بهار داره پا میذاره تو خونه
حنجره قلب ما کی می خونه

یکی باید واسه ما بهارو معنا بکنه 
سفره گمشده هفت سین پیدا بکنه
یکی باید بیاد و سین سکوت بشکنه
رمز قد کشیدن تو کوچه فریاد بزنه


تقویم کهنه رو باید ببندیم
باز باید دروغکی بخندیم
بهار داره پا میذاره تو خونه
حنجره قلب ما کی می خونه


بهار بهار

بهار بهار  

 

بهار بهار

صدا همون صدا بود

صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار بهار

چه اسم آشنایی

صدات میاد ... اما خودت کجایی

وابکنیم پنجره ها رو یا نه

تازه کنیم خاطره ها رو یا نه

بهار اومد لباس نو تنم کرد

تازه تر از فصل شکفتنم کرد

بهار اومد با یه بغل جوونه

عید آورد از تو کوچه تو خونه

حیاط ما یه غربیل

باغچه ما یه گلدون

خونه ما همیشه

منتظر یه مهمون

بهار اومد لباس نو تنم کرد

تازه تر از فصل شکفتنم کرد

بهار بهار یه مهمون قدیمی

یه آشنای ساده و صمیمی

متن ترانه و آهنگ از سایت ایران ترانه

یه آشنا که مثل قصه ها بود

خواب و خیال همه بچه ها بود

آخ ... که چه زود قلک عیدیامون

وقتی شکست باهاش شکست دلامون

بهار اومد برفارو نقطه چین کرد

خنده به دلمردگی زمین کرد

چقد دلم فصل بهار و دوست داشت

واشدن پنجره ها رو دوست داشت

بهار اومد پنجره ها رو وا کرد

من و با حسی دیگه آشنا کرد

یه حرف یه حرف ‚ حرفای من کتاب شد

حیف که همش سوال بی جواب شد

دروغ نگم ‚ هنوز دلم جوون بود

که صبح تا شب دنبال آب و نون بود 

شعر :استاد محمد علی بهمنی

آهنگساز : تورج شعبان خانی

تنظیم :حمید رضا صدری

با صدای ناصر عبداللهی