آخرین ستاره

آخرین ستاره

خلوت گاهی برای دریافت آثار ناصر عبداللهی
آخرین ستاره

آخرین ستاره

خلوت گاهی برای دریافت آثار ناصر عبداللهی

عاشق بودم

عاشق بودم


عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر

زنجیر زلف تو پابند عشقمی که
زنجیر زلف تو پابند عشقمی که
پابند صورت ماه تو ای دلبر
پابند صورت ماه تو ای دلبر

آه پس سینه که هر شب دلُم بند اَکِرد
آه پس سینه که هر شب دلُم بند اَکِرد
دلم به یک تار مو دل شکر خاشکِ
دلم به یک تار مو دل شکر خاشکِ
عاشق بودم عشق تو حیرونم میکِرد
عاشق بودم عشق تو حیرونم میکِرد
بودم که دوری تو بی جونم میکِرد
بودم که دوری تو بی جونم میکِرد

عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر

عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر

زنجیر زلف تو پابند عشقمی که
زنجیر زلف تو پابند عشقمی که
پابند صورت ماه تو ای دلبر
پابند صورت ماه تو ای دلبر

عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
عاشق بودم به نگاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر
به اون دو چشم سیاه تو ای دلبر

هوای حوا

هوای حوا


دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهء کفش فرارو ور کشید
آستین همت رو بالا زد و رفت
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهء کفش فرارو ور کشید
آستین همت رو بالا زد و رفت

یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوٌا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامهء فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت

دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت

هوای تازه دلش میخواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامهء فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت



احمد ثانی

احمد ثانی


علی ای احمد ثانی
به رجعت بالها وا کن
علی ای مرد دین باز آی
و فتح کل دنیا کن
تمنای وصال تو
همیشه بر زبان جاریست
بیا ای ذوالفقار حق
که خود تنها جهان داری
بیا ای ذوالفقار حق
که خود تنها جهان داری

امین حکمت احمد طلیعه دار علم جان
بیا ای زاده کعبه بیا ای حرمت ایمان
بیا ای آیه رحمت پیام عشق و وصل آور
دراین تاریکی تردید بیا آیین عزل آور
زجا برخیز ای سلطان که اختر خانه ویران شد
قمر در خانه خاموش است و جنگ دیو و انسان شد
زمین از کفر می سوزد سپهر از درد می بارد


بگو دست خداوندی ز رویت پرده بردارد

لا اله الا الله لا اله الا الله
علی ولی الله ............

سپاه آسمان برگیر سلاح عشق را بردار
براق خسته را زین کن
زجانها کینه را بردار
سپاه آسمان برگیر سلاح عشق را بردار
براق خسته را زین کن
زجانها کینه را بردار

علی بنگر شب ما را علی بنگر شب ما را
شب تاریک ویرانی
بیا خورشید عدل افروز بیا خورشید عدل افروز ما
ای جان نورانی


لا اله الا الله لا اله الا الله
علی ولی الله ............



نقش جمال

نقش جمال 


همه جا نقش جمال تو اکه گولم خا
همه جا وهم و خیال تو اکه گولم خا
همه جا جاذبه عشق تو ا که می کشی
او که درتو گوشمت خا که بگه گولم خا
یه روزی توکنج اشک دخت عاشق تومدی
یه روزی تو عمق خشم مرد صادق تومدی
یه روزی هم توی معصومیت اشک یتیم


یه زمونی هم توی دعا رو قایق تومدی
همه جا تویی به بییچه ای که گولم نزدی
مشت تو پیش مه بازن هنو گوام نزدی
همه جا تویی به بییچه ای که گولم نزدی

مشت تو پیش مه بازن هنو گوام نزدی


اشک طوفان زا

اشک طوفان زا


شب کند آغاز گریه چشم خون والای من
می شود چون موج دریا اشک طوفان زای من
ای فلک بر چین کواکب راز خط کهکشان
تا سحر اختر فشاند نرگس مینای من
خنده ی شادی دلم بایم کسی هر گز ندید
خون دل بودم آهی جرعه ی زهرای من
همدمم غم مونسم غم صحبتم غم یار غم
رزق مرزوقم مگر کم بود در دنیای من
از بخار اشک سردم راه سینه بسته شد
آه سردم هم به سختی بگذرد ازنای من


چاره سازی بی نواشم پیش دشمن زرد روی
جوی خون را نم به رویم چشم خون والای من
لالا ا لال اآلاآ
سیر حسنی داشته ام با مصحف رخسار تو
حاصل عشقت بود دنیای من اقوای من
سخت شد پرواز کردن بعد از این دواف عشق
سوختم دار جفا چون شهپر اموای من
من دگر تنها شدم در خط سیر زندگی

باز رفت از دست من زهرای من زهرای من