ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهء کفش فرارو ور کشید
آستین همت رو بالا زد و رفت
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهء کفش فرارو ور کشید
آستین همت رو بالا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوٌا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامهء فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
زنده ها خیلی براش کهنه بودن
خودشو تو مرده ها جا زد و رفت
هوای تازه دلش میخواست ولی
آخرش توی غبارا زد و رفت
دنبال کلید خوشبختی می گشت
خودشم قفلی رو قفلا زد و رفت
یه دفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
دفتر گذشته ها رو پاره کرد
نامهء فرداها رو تا زد و رفت
حیوونی تازگی آدم شده بود
به سرش هوای حوا زد و رفت
به سرش هوای حوا زد و رفت
علی ای احمد ثانی
به رجعت بالها وا کن
علی ای مرد دین باز آی
و فتح کل
دنیا کن
تمنای وصال تو
همیشه بر زبان جاریست
بیا ای ذوالفقار حق
که خود
تنها جهان داری
بیا ای ذوالفقار حق
که خود تنها جهان داری
امین حکمت
احمد طلیعه دار علم جان
بیا ای زاده کعبه بیا ای حرمت ایمان
بیا ای آیه رحمت
پیام عشق و وصل آور
دراین تاریکی تردید بیا آیین عزل آور
زجا برخیز ای سلطان
که اختر خانه ویران شد
قمر در خانه خاموش است و جنگ دیو و انسان شد
زمین از
کفر می سوزد سپهر از درد می بارد
همه جا نقش جمال تو اکه گولم خا
همه جا وهم و خیال تو اکه گولم خا
همه جا
جاذبه عشق تو ا که می کشی
او که درتو گوشمت خا که بگه گولم خا
یه روزی توکنج
اشک دخت عاشق تومدی
یه روزی تو عمق خشم مرد صادق تومدی
یه روزی هم توی
معصومیت اشک یتیم
مشت تو پیش مه بازن هنو گوام نزدی
شب کند آغاز گریه چشم خون والای من
می شود چون موج دریا اشک طوفان زای من
ای
فلک بر چین کواکب راز خط کهکشان
تا سحر اختر فشاند نرگس مینای من
خنده ی
شادی دلم بایم کسی هر گز ندید
خون دل بودم آهی جرعه ی زهرای من
همدمم غم
مونسم غم صحبتم غم یار غم
رزق مرزوقم مگر کم بود در دنیای من
از بخار اشک
سردم راه سینه بسته شد
آه سردم هم به سختی بگذرد ازنای من
باز رفت از دست من زهرای من زهرای من